بث الشکوی آشکار کردن گله و شکایت، درد دل کردن ادامه... آشکار کردن گِله و شکایت، درد دل کردن تصویر بث الشکوی فرهنگ فارسی عمید
بث الشکوی ((بَ ثَّ شَ کْ وا)) درد دل کردن، گله و شکایت کردن ادامه... درد دل کردن، گله و شکایت کردن تصویر بث الشکوی فرهنگ فارسی معین
بث الشکوی درددل، شکایت، شکوا، شکوائیه، گلایه ادامه... درددل، شکایت، شکوا، شکوائیه، گلایه فرهنگ واژه مترادف متضاد